سوار تاکسی شده بودم یهو دیدم رو داشبوردش نوشته “به یاد درسا ”


به راننده گفتم داداش قضیه این درسا چیه ؟؟؟


گفت دوس دخترم بود ولم کرد


من فک کردم اگه ماشین خریدم باید رو داشبورد ماشینم


یه دفتر صد برگ بزنم آمار شکست عشقی هایی که خوردمُ بنویسم



تاريخ : شنبه 19 مهر 1393برچسب:, | 20:29 | نویسنده : ∂мєня∂α |

مورد داشتیم دختره به پسره گفته 3 تا دختر بودن اسمش عشق و محبت و دوستت دارم بوده ،

یه روز باباشون عشق ومحبت رو میبره پارک کدومشون تو خونه میمونن؟

بعد پسره گفته دوستت دارم که یکدفه دختره پریده بغلش کرده گفتم عزیزم منم دوستت دارم

کی میای خاستگاریم ؟؟؟
نخند شوهر گیر نمیاد میفهمی ؟ با هر ترفندی باید شوهر گیر بیارن
اینو بفهم... خندهخنده



تاريخ : شنبه 19 مهر 1393برچسب:, | 20:19 | نویسنده : ∂мєня∂α |

من نه خر درون دارم که احساساتی شه،

 

نه سگ درون که پاچه بگیره.

 

من فقط یه خرس درون دارم که یا خوابش میاد یا گشنشه



تاريخ : شنبه 19 مهر 1393برچسب:, | 20:6 | نویسنده : ∂мєня∂α |

دوستان میدونم همتون دلتون واسم تنگیده بود 

و واسه برگشتنم انتظار میکشیدید

و حالا بهتون این خبر خوش رو میگم که انتظار ها به سر رسید 

و من (مهرداد) از مسافرتی که رفته بودم برگشتم و دل شما دوستان عزیزم رو شاد کردم



تاريخ : شنبه 19 مهر 1393برچسب:, | 19:43 | نویسنده : ∂мєня∂α |


به آن هایی که دوستشان دارید
بی بهانه بگویید دوستت دارم
بگویید در این دنیای شلوغ
سنجاقشان کرده اید به دلتان
بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاه تر از عمر شکوفه هاست
شما بگویید،حتی اگر نشنوند……



تاريخ : دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:, | 23:6 | نویسنده : ∂ѕαєє |

شوهر چگونه مجودیست؟؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

فعلا شوهری موجود نیست 

الکی دلتونو صابون نزنین



تاريخ : دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:, | 20:52 | نویسنده : ∂мєня∂α |



تاريخ : دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:, | 20:48 | نویسنده : ∂мєня∂α |

حیف نون تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
- اسمت چیه؟
- همایون.
- به به، شغلت چیه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا می ری؟
- اهواز.
- عجب جایی! کبریت داری؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟



تاريخ : دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:, | 20:46 | نویسنده : ∂мєня∂α |

یه دوس دخترم نداریم سمتِ کِرِم داره بیسکوییت رو بهش بدیم،
بعد که خورد اون بیسکوییتو ، نگاه معصومانه ای کنه بهم و بپرسه :
"هاانی ؟دوسم داری"
بعد منم دستمو شل کنم بزنم پس کله ش ، بگم:
"الاغ وقتی سمتِ کِرِم دار بیسکوییتو میدم بهت ، ینی دارم با زبونه بی زبونی میگم: دوستت دارم..



تاريخ : دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:, | 20:45 | نویسنده : ∂мєня∂α |

به غضنفر میگن: چی شد مامانت مرد ؟
میگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد…
میگن افتاد مرد ؟ میگه: نه بابا افتاد رو کولر ، کولر شکـست افتاد.
بهش میگن اون موقع مرد؟؟
میگه:نه آقا جان،بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد.
میگن:خوب این دفعه مرد ؟ میگه: نه بعد افتاد رو سقف گاراژ، سقف خراب شد!
بهش میگن:حتماً ایندفعه مرد ؟
میگه:بازم نمرد، دیدیم داره کُلا خونه خراب میشیم، با تفنگ زدیمش مرد...خنده



تاريخ : دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:, | 20:38 | نویسنده : ∂мєня∂α |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد